هشتم ربیع الاول سالروز شهادت امامی است که تا همین چند سال پیش روز شهادتش تعطیل نبود. امامی که هنوز شام شهادتش تمام نشده بساط شادی و سرور آن هم به بهانه تاج گذاری! فرزندش امام مهدی آغاز می شود. هشتم ربیع سالروز شهادت امامی است که فقط می دانیم پدر امام زمان است و شبهای احیا ماه مبارک هم باید ده بار خدا را به اسمش قسم دهیم.
نکته جالب ماجرا اینجاست که ما خودمان را یکی از شیعیان با معرفت و با محبت خاندان عصمت و طهارت می نامیم،غافل از اینکه اساسا ادای دوست داشتن را در می آوریم. چرا که محبت ما محبتی فوق العاده سطحی و ظاهری است چون محبتی که شناخت درش نباشد محبت نیست.اصلا مگر می شود کسی را نشناخته دوست داشت؟
مخاطب اول و آخر این چند خطی که در ادامه می نویسم خودم هستم.آیا تا به حال درباره اینکه چقدر نسبت به اعتقاداتمان شناخت داریم فکر کرده ایم؟ ما خودمان را پیرو امامان شیعه می دانیم.چقدر مفهوم امام برای ما دارای معنا است؟ امام چه گونه موجودی است؟ اگر امام واجب الطاعه است و حرکاتش نمونه رفتار، چقدر از جریان زندگی و منطق رفتاری آن می دانیم؟ آیا ائمه هدی صرفا آدم های خوبی بودند که سخنان خوبی بیان داشته اند؟ یا اینکه هر کدامشان در دوره ای که زیست کرده اند متناسب با شرایط زمانه خود منطق رفتاری مشخصی داشتند که سرمشق پیروانشان باشد؟
محبت و مودتِ ظاهری
من در این یادداشت قصد ندارم نسبت به همه موارد بالا چیزیبنویسم. چرا که اصلا این سوالات،معضلات خود نگارنده نیز هست. متاسفانه ماگرفتار معرفت بدون شناخت و معرفت بدون ایمان به معتقدات خویش هستیم. شاید خالی از لطف نباشد اگر کلمه ایمان را معنا کرد. امام رضا علیه السلام در روایتی در معنای ایمان می فرمایند: ایمان گفتار و عمل توامان با یکدیگر است. اینمعنا نزدیک به معنای محبت و مودت نیز هست. در زبان فارسی محبت و مودت به علاقه و دوست داشتن ترجمه می شود. اما فرق اساسی معنایی این دو کلمه در ظهور و بروز دوست داشتن در مودت است. تقریبا شبیه ایمان بر “عمل” یعنی چیزی فراتر از کلام اشاره دارد.
شاید کمی به بعضی ها بر بخورد اما، ما پیشوایان دینی مان را شاید بتوان گفت اصلا دوست هم نداریم چون اساسا شناختی نسبت به آنان نداریم. البته که نگارنده نیز میپذیرد که شناخت دارای مراتب است و شدت و ضعف دارد منتها شکسته باد قلمی که بدون معرفت افزایی و بدون دغدغه از روی شکم سیری بنویسد. والله که نگارنده از نگارش این ها نیتش معرفت افزایی است نه خدای ناکرده فخر فروشی و … صد حیف و صد افسوس که هم حوصله مخاطب امروز و هم عدم دانش و معرفت حقیر از یک سو و هم اقتصاد رسانه اجازه نمی دهد که بیش از این نوشت و الا حرف ها زیاد است.
اربعین؛ رمز ظهور
انسان کامل انسانی است که زندگی اش، حرکات و سکناتش،نشستن و برخاستنش، سخن گفتن و سکوت کردنش همه معنا دار و غایت مند است. انسان کامل انسانی هدف دار است و چون هدفمند است به عنوان اسوه و الگو معرفی می شود. ائمه هدی نیز به تعبیر قرآن و روایات اسوه و الگو برتر اند. داشتم با خودم فکرمی کردم درباره امام عسکری چه بنویسم که در حین مطالعه پیرامون شخصیت و زندگانی ایشان و نیز پدر و پدربزرگ عزیزشان توجهم به روایتی از وجود نازنین امام عسکری جلب شد. روایتی که رزق معنوی هر ساله زیارت سید الاحرار را نصیب ما کرده است.امام عسکری علامات مومن را پنج چیز بر می شمرد: اول، خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در طول روز و دوم زیارت اربعین امام حسین علیه السلام و سوم انگشتر به دست راست کردن و چهارم پیشانی بر خاک گذاشتن و پنجم بسم الله الرحمن الرحیم را با صدای بلند گفتن.
وقتی به سخنان و روایات دیگر ائمه هدی نگاه می کنیم، متوجه می شویم که همه آنان به زیارت امام حسین علیه السلام اشاره داشته و در مقاطع زمانی مختلف حسب حال شیعیان آنها را توصیه به زیارت امام حسین کرده اند. اما امام عسکری زیارت امام حسین را مقید به زیارت اربعین حضرت می کنند. سوال بزرگی که ذهن مرا درگیر کرد، چرایی زیارت اربعین بود.
هر یک از ائمه شیعه با توجه به مقتضیات زمانه خود و نیز با توجه به برنامه تربیتی شیعیان کارویژه مخصوص به خود را داشتند. تقریبا از آغاز خلافت عباسیان، معاصر با زمان حضرت امام موسی ابن جعفر تا شهادت امام عسکری علیهم السلام، ائمه در محدودیت و حصر و نیز نظارت های سختی توسط حکومت عباسیان بودند. از دوران امام جواد و بعد امام هادی تا امام عسکری چیزی نزدیک به صد سال این سه امام بزرگوار جامعه شیعه را آماده می کردند تا دورانی متفاوت از گذشته را برای مدتی بسیار طولانی تجربه کند. کارویژه این سه امام آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت و محدودیت دسترسی به حجت و ولی خدا و نیز حفظ و تقویت اجتماع شیعیان بود. کاری که با تشکیل شبکه وکالت و طرح ریزی مرجعیت پیگیری می شود. دوره امام عسکری از این منظر که ایشان باید علاوه بر همه کارهایی که پدرانشان به منظور آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت پی ریزی کرده بودند، وظیفه معرفی و حفظ جان آخرین حجت الهی را نیز بر عهده داشتند از اهمیت بالاتری برخوردار است. با توجه به فشار حکومت به امام و خفقان شدید سامرا که به منظور شناسایی فرزند امام عسکری صورت میگرفت و نیز خطر شناسایی شیعیان امام توسط حکومت، امام چاره ای جز بیان معارف به صورت رمزی نداشتند. همه این فعالیت های سیاسی مبارزاتی امام عسکری توامان با مدیریت شبکه وکالت و نیز هدایت های دینی امام و مبارزه با گروه های التقاطی نظیر مرجعه، واقفیه، صوفیه و… بود. کارویژه امام عسکری زمینه سازی امامت امام زمان حضرت قائم آل محمد بود.
سّر اشاره امام حسن عسکری به زیارت اربعین، بشارت روزهایی است که مومنان دنیا زیاد خواهند شد. مومنان کسانی هستند که امام حسین را زیارت می کنند و نام امام حسین را جهانی خواهند کرد. جریان زیارت اربعین به تعبیری ظهور صغری امام مهدی خواهد بود و نشانه ای از ظهور کبری که ظهور خود حضرت می باشد است. اما چرا اربعین و امامحسین باید جهانی شود؟ چون خود امام زمان هنگامی که خودشان را معرفی کنند با این عبارات خواهد بود: أَلا یَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّیَ الْحُسَین قتل عَطشاناً، أَلا یَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّیَ الْحُسَین سَحَقوهُ عُدواناً». اربعین رمز ظهور حجت ابن الحسن فرزند صالح امام عسکری مصلح اوضاع بشر است. تعظیم اربعین مصداق انتظار فرج و تضعیف آن نیز تضعیف ظهور خواهد بود.
بدون دیدگاه