مرتضی بیگدلی، طراح جلد کتاب خداحافظ سالار و دانشجوی دانشکده رسانه خبرگزاری فارس در خصوص چگونگی طراحی جلد کتاب خداحافظ سالار گفت: از اسم کوچک همسر شهید الهام گرفتم و پروانهای بر لب کاسه نشاندم، حیفم آمد نشانی از فرزندان شهید نباشد، چهار شکوفه بهاری بر روی آب نشاندم به نشانه چهار فرزند حاج حسین همدانی.
روابط عمومی دانشکده رسانه خبرگزاری فارس، علیرضا طاعتی: در میان هیاهوی شهر ودغدغههای مختلف زندگی، گاهی انسانها خودشان را گم میکنند؛ به قدری این گم شدن عمیق است که پس از سالها خودشان را نیز فراموش میکنند.
تلنگرهای زندگی جای خود را دارد، آن زمانی به ما تلنگر زده خواهد شد که به یک باره متوجه میشویم کسی در میان ما نیست و دیگر از نعمت وجود آن بی بهرهایم و افسوسهایی میخوریم که دیگر به هیچ دردی نمیخورد.
گاهی باید از میان ما افرادی بروند تا بدانیم، آنان چه بزرگ مردانی بودند که روحشان در کالبد تن جای نمیگرفت و دما دم غزل رفتن را میسرود.
مهر ماه سال 94 بود که زمزمههایی به گوش رسید از پر کشیدن مردی بزرگ که دیگر در میان ما نیست؛ حاج حسین همدانی.
شاید با گذشتن بیش از 5 سال از شهادت حاج حسین همدانی، بسیاری نشناسند؛ آری، این است رسم مردانگی مردان بزرگ که خود را وقف راه سعادت میکنند.
اینبار به پای صحبتهای مرتضی بیگدلی، دانشجوی ترم آخر رشته روابط عمومی دانشکده رسانه خبرگزاری فارس و طراح جلد کتاب خداحافظ سالار نشستیم تا برایمان هرچند کوتاه، از مردی بزرگ روایت کند.
- خب مرتضی جان چی شد که طراح جلد کتاب حاج حسین شدی؟
یک سالی از شهادت حاج حسین همدانی میگذشت؛ از زمان شهادتش دنبال فرصتی بودم تا ارادتم به او را بیشتر ثابت کنم و یک کار ماندگار درباره اش ارائه کنم.
در همین ایام بود که تماسی داشتم از جناب حمید حسام(نویسنده برجسته حوزه ادبیات پایداری)؛ گفتند که کتاب خاطرات همسرشهید همدانی را به نگارش درآوردهاند و از من خواستند که برای کتاب طرح جلد بزنم. در لابه لای صحبتهایشان اشاره داشتند که حاج خانم(همسر شهید) توصیه کردند که حتما من زحمت طراحی را بکشم!
- یعنی خودِ همسر شهید تاکید داشت که خودت طراح جلد باشی؟
بله، با شنیدن این جمله شوری درونم به پا شد. انگار خود حاج حسین زنده شده بود و از من این طرح را خواسته بود.
انرژی و انگیزهام برای این کار چند برابر شد.
- عنوان خدا حافظ سالار رو خودت انتخاب کردی یا دیگران؟
عنوان کتاب را “خداحافظ سالار” انتخاب کرده بودند؛ قرار حضوری گذاشتیم و جناب حسام ماجرای کتاب را کامل برایم شرح داد؛ از آخرین پیامک حاج حسین به همسرش و لقب سالار که از کودکی به این خانم داده شده بود. و اشاره این لقب به سالار قافله کربلا حضرت زینب کبری(س) است.
- به عنوان سوال آخر، از روند طراحی جلد این کتاب تعریف کن.
متن پی دی اف کتاب را برای مطالعه برایم فرستادند، با اینکه خواندن متن داخل گوشی برایم خیلی سخت بود، در مسیر خانه سوار بر مترو، ناخودآگاه شروع به خواندن متن کردم. آقدر جذب متن شده بودم که نفهمیدم کی رسیدم به ایستگاه آخر!
خواندنش را ادامه دادم تا نیمه شب که فایل به پایان رسید، یک ماه روی اتودهای مختلف کار کردم، حدود ۱۰ اتود زدم اما هیچکدامش به دلم ننشست، تا اینکه ایده بدرقه با کاسه آب به ذهنم رسید.
کاسه سفالی آبی رنگ که سوغات شهر همدان محسوب میشود، از مادرم که اهل همدان است کاسه روی جلد را برای عکاسی امانت گرفتم اما نیاز به فضاسازی بیشتری داشتم، چیزی که حس زنانهگی بیشتری ایجاد کند؛ پارچه رومیزی با طرح بته جقهای در منزل داشتیم. از آن هم عکسی برداشتم.
نشستم پای کامپیوتر، عکسها را باهم ترکیب کردم. داخل کاسه با افکتهای مختلف آب ایجاد کردم. پارچه را به عنوان پس زمینه استفاده کردم و طیف رنگی صورتی به آن دادم طرح هنوز جای کار داشت؛ از اسم کوچک همسر شهید الهام گرفتم و پروانهای بر لب کاسه نشاندم، حیفم آمد نشانی از فرزندان شهید نباشد. چهار شکوفه بهاری بر روی آب نشاندم به نشانه چهار فرزند حاج حسین همدانی.
تقریبا کار جلد به اتمام رسیده بود، توی آرشیو گشتم و یک عکس از حاج حسین پیدا کردم که در آن نگاه بسیار نافذی داشت، عکس را درون کاسه آب کار کردم تا تداعی نگاه آخر او را کند و اینگونه بود که کار به اتمام رسید و طرح جلد کتاب خداحافظ سالار به عنوان یک کار ماندگار ثبت شد.